رفتی با اونی که واسه داشتنت سختی ندید
کی مثه من روی دوشِش غصه ی تو رو کشید
از ته دلم میگم بی معرفت خیلی بَدی
حرفایی که آرزوم بود بشنوم به اون زدی
حالا من موندم چه جوری از خجالتت دَرآم
خنده ای که واسه اون کردی تو کِی کردی برام
واسه من فرصت نداشتی چرا دائم پیششی
چرا پس دستاتو از دستای اون نمی کشی
چرا پس اونو یه لحظه از خاطرت نمی بری
این حَسودی نیست به قرآن خیلی از اون سرتری
. . . یعنی یادشه اون روزا
یا بیا به عشق اون روزا بازم بِمون پیشم
یا بذار اونم بره من دارم عقدِه ای میشم
انقدَر سرِت به زیر بود واسم دست تِکون ندادی
انقَدر بزرگی کردی که دیدم واسم زیادی
قایق قدیمی بودم دلتو دادی به کشتی
از کنار قایق من با گذشت بودی گذشتی
واسه من فرصت نداشتی چرا دائم پیششی
چرا پس دستاتو از دستای اون نمی کشی
چرا پس اونو یه لحظه از خاطرت نمی بری
این حسودی نیست به قرآن خیلی از اون سرتری
انقدَر حرفامو خوردم دلم از دستت پُره
میرم و عاشق میشم شاید بهت بر بخوره
بی تو این دل چقد غریبه
هنوزم تنهاترینه
آره تو راست میگی قِسمت همین بود
قسمت من از اولم رنگ چشمای تو بود
انقدر حرفامو خوردم دلم از دستت پره
میرم و عاشق میشم شاید بهت بر بخوره
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |